توسل به امام زمان(عج)
کسی مسیـر خــدا را به من نشان بــدهد دل ســیـاه مـرا دسـت آســمــان بــدهــد درون پــیـلۀ ســر در گـمی اســیــرم آه! کــسی برای پریــدن به من تــوان بدهد به دشت خیره شدم تا مگر که قـاصدکی نشــانه ای به من از یــار مهـربان بدهد و کاش طعــم غـزل های نـاســرودۀ من بهــار شعـــر مرا شـور ناگـهــان بدهد! هزار بیت به وصفش قصیده می خـوانم اگر که بغض گلــو گیــر من امان بدهد مـن از حــکـایت آشــفــتـگــی پُـرم امــا کجـاست او که مـرا جــرأت بیان بدهد؟ همیشه منتظرم تا عزیــز خوش خبــری خــبـر ز آمــدن او؛ دوان دوان بــدهــد چه سرد مرده ام اینجا کجاست دستی که به بنــد بنــد وجـودم دوباره جان بدهد؟ |